نمونه سوالات روانشناسی عمومی+ جواب

سوالات روانشناسی عمومی همراه پاسخ ها

دانلود فایل

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

قابلیت نگهداری ذهنی که مربوط به توانایی ذهنی بازگشت پذیری است؛در این دوره ایجاد می شود.
نگهداری ذهنی:تفاوت شکل یک ماده ملاک تفاوت مقدار آن نیست.
انواع نگهداری ذهنی:مایعات – اعداد – حجم – وزن)که از همه مهمتر است(
آزمایش 1: دو ظرف آب، با مقدار آب یکسان و شکل یکسان نشان داده می شود و در جلوی چشم کودک آب یک لیوان را در ظرف بزرگتری می ریزند و کودک می گوید که ظرف بزرگتر آب بیشتری دارد .
آزمایش 2: تعدادی یکسان مهره را به صورت گرد و خطی چیدند و پرسیدند تعداد مهره ها کدام بیشتر است و کودک گفت ردیف دراز بیشتر است .
آزمایش 3: 1کیلو آهن سنگین تر است یا نمونه پنبه؟!
انتقاد : بحث آموزش را در نظر را نگرفته است )مثل آموزش در مهد یا مدرسه ( یا مثلا تاثیر جامعه و خانواده و همچنین تاثیر فردی که آزمایش را بر بچه انجام می دهد ؛نادیده گرفته شده است.
مرحله ی چهارم:دوره ی عملیات انتزاعی) 22 به بعد(
فراتر از محسوسات فکر کردن. تعیبر ضرب المثل ها و نمونه سوالات روانشناسی عمومی بیان شباهت ها در این سوالات ایجاد می شود.مثلا:شباهت سیب و پرتقال در این است که هر دو گردند یا هر دو میوه اند. که هر کدام سطح متفاوتی از تفکر انتزاعی را نشان می دهد .
آزمایش پاندولی : وزنه ای را با نخ روانشناسی کرد و از بچه ها خواست جواب دهند چه عواملی بر سرعت رفت و برگشت این پاندول تاثیر می گذارند بچه ها باید دست به فرضیه سازی بزنند وفرضیه خود را امتحان کنند و برای هر کنترل باید عوامل دیگر را ثابت بگیرند و یک عامل را تغییر دهند تا ببینید تاثیر دارند یا نه .
انتقادها : توانمندی بچه ها را دست کم می گیرد و آموزش و فرهنگ را در نظر نمی گیرد .

 

دانلود نمونه سوالات روانشناسی عمومی

 

داستان هایی با چالش های اخلاقی تعریف می کرد و چرایی بدی یا خوبی آن چالش را از سنین مختلف می پرسید و نحوه ی پاسخ مبنای رشد اخلاقی بود).3 سطح اخلاقی که هرکدام 2 مرحله دارند،در کل 6 مرحله( مثال:سرقت مرد نیازمند از داروساز برای نجات همسرش .
سطوح اخلاقی:1.اخلاق پیش عرفی 2.اخلاق عرفی 3. اخلاق فرا عرفی
سطح اخلاق پیش عرفی) 0 تا 20 سالگی( : هنوز به هنجارهای جامعه نرسیده است.
مرحله 1:رعایت قوانین اخلاقی برای فراراز تنبیه مرحله 2: رعایت قوانین اخلاقی برای کسب پاداش سطح اخلاق عرفی:
مرحله 3: رعایت قوانین اخلاقی برای جلب تأیید و تحسین دیگران) الگوی پسر خوب – دختر خوب( مرحله 4 : رعایت قوانین اخلاقی برای تبعیت از قوانین عرفی جامعه ای که در آن زندگی می کند.

 

سطح اخلاق پس عرفی:
مرحله 5 : رعایت قوانین اخلاقی برای رعایت قراردادها و اصول فراگیرجهانی.
مرحله 6: رعایت قوانین اخلاقی بر مبنای وجدان اخلاقی درونی)اصولی که فرد عمیقا به آن ها باور دارد چه قانون آن ها را تأیید بکند چه نه(.
چهار مرحله رشد اخلاقی )پیاژه (
1(پیش عملیاتی : بازی های موازی انجام می دهند یعنی در کنار سایر کودکان بازی می کند اما با قواعد خاص خودشان این قواعد به بازی بچه نظم می دهد و متفاوت است .
2( 5 سالگی : قواعد برای کودک امور مقدس و غیر قابل سوالات می شوند .عمومی برای کودک مهم است پیامد روانشناسی است نه قصد و نیت. پس قضاوت ها بر اساس پیامد است .
3( در دوره بعد بیشتر قصد و نیت فردی که نمونه را انجام می دهد مهم است . قوانین را خیلی مقدس نمی دانند آنها را قراردادهای اجتماعی می دانند و انعطاف پذیری بیشتری دارند .
4( عملیات صوری )انتزاعی ( درک کودکان از قواعد اخلاقی بر اساس جهان بینی است ) اصولی که خودش به آن رسیده است ( بر اساس وجدان درونی خودش از اصول اخلاقی تبعیت می کند .

یادگیری
تغییر نسبتا دائمی در رفتار که حاصل تمرین است . پس باید نمود رفتاری داشته باشد و حتما در اثر تمرین باشد) مثلا در اثر مصرف دارو نباشد (.
مبحث یادگیری اختصاص به نظریه رفتارگرایی دارد چون رفتارگرایان صرفا تاکید بر بحث یادگیری و محیط دارند .
یادگیری : شرطی شدن کلاسیک – شرطی عامل – عادی شدن شرطی کلاسیک:
دیدگاه پاولف:
مرحله 1 )قبل از شرطی شدن( :
محرک غیر شرطی)غذا( => پاسخ غیر شرطی)ترشح بزاق( محرک شرطی )زنگ( => بدون پاسخ

مرحله 2 )حین شرطی شدن:(
دو مورد قبل را با هم همراه کرد و آن را چند بار تکرار کرد.
محرک شرطی)زنگ( + محرک غیرشرطی)غذا( => پاسخ غیر شرطی)ترشح بزاق(

مرحله 3 )بعد از شرطی شدن( :
حیوان شرطی شده
محرک شرطی به تنهایی)زنگ( => پاسخ شرطی)ترشح بزاق(
از این فرآیند شرطی شدن استفاده هایی کردند مثلا فهمیدند خیلی از ترس ها و اضطرابها در انسان نتیجه شرطی شدن است . و وقتی به این مسائل از بعد رفتاری نگاه شود رد پای شرطی شدن دیده می شود .
وقتی فرد در برابر محرکی شرطی می شود ممکن است تعمیم داده روانشناسی مثلا اگر بچه ای شرطی شود که از عروسک کوچک سفید بترسد ) با محرکی غیر شرطی ( ممکن است از هر حیوان سفید نمونه بترسد . )فرآیند تعمیم محرک ( شرطی زدایی یا خاموشی) Extinction(: برای رفع رفتارهای شرطی و اضطرابها استفاده می شود . مثلا در آزمایش پاولف اگر چندین بار زنگ به صدا در آید اما غذایی نباشد خاموشی رخ می دهد.
ولی اگر بعد از خاموشی بخواهیم دوباره یادگیری شرطی سوالات باشیم؛این کار سریع تر خواهد بود چون رفتار کاملا حذف نشده و در حافظه ی ناخودآگاه باقی مانده است.
یا مثلا انسانی را در فضایی با اضطرابش به مرور مواجه می کنند و فرد یاد می گیرد که با آن مواجه شود اما نترسد )درمان حساسیت زدایی منظم (
بچه هایی که تحت شیمی درمانی قرار می گیرند نمونه سوالات روانشناسی عمومی که محرک هایی ناخواسته با آن همراه می شوند در آینده پاسخ های شیمی درمانی مثل تهوع را ایجاد می کنند . مثل اتاق شیمی درمانی)یعنی اتاق شیمی درمانی به تتهایی ،حالت تهوع ایجاد می کند(.
شرطی شدن عامل )کنشگر(
رفتار وابسته به پیامدهای آن است . )با توجه به تشویق و تنبیه ( ←اسکینر
قانون اثر: وقتی پاداش دریافت می شود رفتار تکرار می شود ولی وقتی تنبیه صورت می گیرد رفتار تکرار نمی شود.
«ترندایک» به پیوستگی یادگیری انسان و حیوان اعتقاد داشت.
اگر روی تقویت کننده ها و پیامد ها کنترل و مدیریت انجام شود می توان رفتار را کنترل کرد . )کاربرد در شیوه فرزند پروری(.
تقویت :فرایندی طی آن احتمال تکرار یک رفتار بیشتر می شود.
انواع تقویت: مثبت – منفی
مثبت: ارائه محرک خوشایند مثل غذا ، آب و…
منفی :حذف محرک نا خوشایند مثل درد

انواع حافظه: حسی – کاری )کوتاه مدت ( – طولانی مدت
حافظه فوری: حافظه ای که به عمومی این که می شنویم در ذهن مان است و قادر به تکرار ش هستیم .
تعریف کاربردی حافظه 1( فوری 2(کوتاه مدت 3( بلند مدت
حافظه حسی )sensory (: اطلاعاتی که در هر لحظه از طریق حواس پنج گانه دریافت می کنیم )ظرفیت نا محدود ( حدود 99 در صد اطلاعاتی که توسط حافظه ی حسی دریافت می کنیم از بین می رود ) قالب آنها کار آمد نیست ( مدت زمان نگهداری کوتاه است ) دیداریs 33/3 و شنیداری2s می ماند البته اگر وارد مراحل بعدی نشود ( این اطلاعات بصورت اتوماتیک وارد می شود و اگر مورد توجه روانشناسی نشود از بین می رود ولی اگر مورد توجه واقع شود وارد مرحله بعد یعنی کوتاه مدت )کاری( می شود .
حافظه کوتاه مدت )فعال: ( ماندگاری اطلاعات در آن بیشتر است و ورود اطلاعات به آن اتوماتیک نیست= > به وسیله ی «توجه» است.
اگر تمرکز نباشد 30s باقی می ماند ، ظرفیت آن محدود است) 𝑖𝑡𝑒𝑚𝑠2 ± 7( یکی از راهکارها تقسیم بندی است

 

دانلود رایگان  سوالات روانشناسی عمومی pdf

 

مرور ذهنی )مرور نگه دارنده( باعث می شود اطلاعات در ذهن بماند و وارد قسمت بعدی حافظه شوند مرور ذهنی یا تصویری است یا شنیداری
اگر مرور ذهنی رخ ندهد بعد از 18s اطلاعات از بین می رود . )و افت اطلاعات در زمان های ابتدایی بیشتر است ( برای ورود اطلاعات از حافظه ی کوتاه مدت به حافظه ی طولانی مدت باید «رمز گذاری» انجام شود.
اطلاعات زیاد است اما گاهی به یاد نمی آوریم ونمی نمونه «بازیابی» کنیم چون سازمان بندی مناسب نداشتیم .
ظرفیت حافظه ی بلندمدت نا محدود است ، عملکرد آن : سوالات بندی و ذخیره اطلاعات ، طول زمان ماندگاری آن بی نهایت است .
اطلاعات طولانی مدت در قسمت هیپوکایپ نگه داری می شود)کودکان به همین دلیل خاطرات قبل از 3 سالگی خود را به یاد نمی آورند( و اطلاعات کوتاه مدت در غشر فرونتال .
ترشح دوپامین باعث می شود ساختارهای مناسب تری در حافظه طولانی مدت شکل بگیرد و این حافظه عملکرد بهتری داشته باشد.
بسط معنایی: کمک به حافظه ی بلند مدت
1( بیهوده تکرار نکردن 2(مثال آوردن 3( یادگیری مطالب مرتبط با هم .
High light کردن مطالب هم زیاد موثر نیست .
مهارت ها چون دسته بندی خوبی در حافظه بلند مدت دارند بازیابی آنها خوب است .
اطلاعاتی که به لحاظ معنایی یاد می گیریم در سطح عمیقی هستند. در لایه های سطحی ابتدا اطلاعاتی که به شکل شنوایی دریافت می شوند سپس در سطحی ترین لایه اطلاعاتی که به شکل بینایی دریافت می کنیم.

پس گستر یا retroactive )اطلاعاتی که الان گرفتیم با قبلی تداخل می کند
پیش گستر یا proactive )زمانی که اطلاعات قبلی با جدید تداخل می کند( شرایط محیطی در به خاطر سپردن اطلاعات می تواند تاثیر زیادی داشته باشد .
هیجان و انگیختگی
انگیزش: آن چه باعث شود در یک رفتار نیرویی وجود داشته باشد که انجام شود دیدگاه تاریخی انگیزش:
1- در ابتدا این دیدگاه بود که انگیزش همان نمونه  است . که اگر اراده داشته باشیم ولی هدف و برنامه درستی نداشته باشیم شاید به هدفمان نرسیم. اما اگر انگیزه داشته باشیم به هدفمان می رسیم بنابراین مترادف دانستن اراده و انگیزش درست نیست دکارت: اراده = قدرت ذهن
2- غریزه : محرک هایی که بصورت خودکار درانسان و سایرموجودات وجود دارد و برای بقاء است . غریزه الگویی است که بصورت ثابت است و تغییر پذیر نیست در صورتی که در رفتارهای ارادی انعطاف پذیری وجود دارد بنابراین غریزه معادل اراده نیست.
چارلز داروین: غریزه= ماشینی خودکار و نا آموخته => بروز آن با سوالات مناسب
3- سائق) Drive (: ویژه انسان است نمونه سوالات روانشناسی عمومی که در خدمت انسان است برای رفع نیازها و ارضاء غرایز .عدم تعادل نیازهای بدن=> بروز رفتاری برای خدمت به بدن= > رفع نیاز.
گاه رفتارهای ارادی و انگیزش تعادل را بهم می زنند. بهمین دلیل نمی توان انگیزش را دقیقا معادل سائق در نظر گرفت بلکه بالاتر است .
در واقع انگیزش etiology رفتار است )علتی که باعث رفتارمی شود ( صرف نظر از این که باعث تعادل بشود یا نه

انگیزش: 1(انگیزه درونی : )هیجان / شناخت / نیاز( 2(رویداد بیرونی : )مشوق ها / پیامد های بیرونی(
مشوق اولیه: به خودی خود برای رفع نیازهای فیزیولوژیک مطرح می شوند )مثلا غذا(
مشوق ثانویه: وابسته به مشوق اولیه است بطور مثال پولی که برای خرید غذا عمومی می شود.
نیازها:

بی اشتهایی عصبی انحراف از خوردن است )فرد احساس می کند روانشناسی است در حالیکه لاغر است ولی بازهم غذا نمی خورد(
هیجان )رنگ زندگی است:( نمونه خوشایند یا ناخوشایند که نسبت به پدیده های )محرک ها ( مختلف داریم )مثبت = شادی و …. منفی = ترس و خشم و….
هیجان یک بعد فیزیولوژیک دارد که تحریک سیستم سمپاتیک است وبعد ذهنی آن هم احساس خوشایند و نا خوشایند ما است .
هیجان خشم از قوی ترین هیجانات در برخورد با این نسبت ها است .
هیجان ترس گاه به بقاء ما کمک می کند .
هیجان نفرت هم ریشه زیستی آن بقاء فرد است )رها شدن و خلاص شدن( زمانی که از دست دادن رخ می دهد هیجان غم است .
شش هیجان اصلی داریم ) خشم – ترس – نفرت –غم – سوالات – شادی ( بقیه هیجانها بر گرفته از اینها هستند .
سیر تاریخی : نظریه عقل سلیم – نظریه جیمز لانگه –نظریه کانون بارد – نظریه شاختر
1-عقل سلیم: محرک ←هیجان ← واکنش بدنی )واکنش بدنی باعث می شود بفهمیم که چه هیجانی داریم ( این تئوری کارآمد نیست .
2-نظریه جیمز لانگه: محرک ← واکنش بدنی ← هیجان
نمی توان فقط بر اساس واکنش بدنی تصمیم گرفت زیرا واکنش بدنیِ افزایش ضربان قلب، ) تحریک سیستم سمپاتیک ( هم در مورد love هم fear وجود دارد . پس body # emotion پس سیستم سمپاتیک در ادراک ما از محیط می تواند موثر باشد اما تنها عامل نیست .
3-تئوری cannon – bard: زمانی که محرک را می بینیم واکنش فیزیولوژیک و شناختی که نسبت به آن داریم با هم منجر به ایجاد هیجان می شود .
4- تئوری شناخت Schachter : در این تئوری هیجان ما روی واکنش بدن )فیزیولوژیک ( اثر دارد واکنشفیزیولوژیک روی شناخت اثر می گذارد . همه این عوامل بصورت چرخه ای روی هم تاثیر دارند .
5- تئوری ekman’s facial feedback :هیجان های مختلف واکنش های چهره ای مختلف و مشخص دارد که حتی در رده های بالاتر پستانداران هم قابل تشخیص است .
حالت چهر ها می تواند روی ادراک ما از هیجان موثر باشد . افرادی که به شکل مصنوعی اخم کرده اند یک وضعیت را بدتر از افرادی که به شکل مصنوعی خندیده اند ارزیابی می کند.
ساختارهایی در مغز وجود دارند که مسئول تنظیم هیجانات هستند .
Amygdale قسمتی در مغز که در هیجانات موثر است و اگر آسیب ببیند فرد هیچ هیجانی ندارد دروازه ورودی دریافت ادراک هیجانی
تست frontal مغز هم در تنظیم هیجانات موثر است .
نیم کره راست در تنظیم هیجانات + و نیم کره چپ در تنظیم هیجانات – موثرند .

1-اولیه )در ذاتشان خاصیت تقویت کنندگی دارند مثل غذا – تحسین – نیاز فیزیولوژیک ما را ارضاء می کند ( .
2- ثانویه )در اثر همراهی با نوع اولیه خاصیت نمونه کنندگی دارند ، مثل نمره – پول
از نظر کاربردی نمی توان دائما فرد را تقویت کرد به همین دلیل برنامه ای به نام برنامه های تقویتی تنظیم شد که بر اساس برنامه ای، تقویت ارائه شود در این صورت می تواند مداوم باشد و تاثیر آن هم بر رفتار مداوم تر و جزوه روانشناسی عمومی باشد
برنامه های تقویتی بر اساس زمان:
1- زمان ثابت 2- زمانی متغیر
– زمانی ثابت : ارائه گاداش زمان ثابتی دارد مثل حقوق .
– زمانی متغیر : زمان ثابتی برای ارائه پاداش نیست و متغیر سوالات و نمی توان پیش بینی کرد چه زمانی پاداش دریافت خواهد شد .
برنامه های تقویتی بر اساس پاسخ های فرد )نسبتی(:
1- ثابت 2- متغیر

 

سوالات تستی با پاسخ

 

نسبتی :پاسخ های فرد تعیین کننده است.
– نسبتی ثابت )تعداد پاسخ های ثابت پاداش می گیرد مثلا در کارگاهی به ازای میزان مشخصی کار پاداش ارائه می شود پس به گذشت زمان بستگی ندارد(
– نسبتی متغیر)میزان پاسخ هایی که به ازای آن پاداش دریافت می شود متغیر است و نمی توان پیش بینی کرد . (
نسبتی بهتر از زمانی است زیرا فرد احساس می کند به خود وی بستگی دارد و رفتار اوست که عامل دریافت پاداش است .
بین ثابت و متغیر هم متغیر بهتر است زیرا وقتی تعداد مشخص است پس از اتمام پاداش انگیزه ی فرد افت می کند و کیفیت رفتاری او در پاسخ بعدی کم می شود . اما در نسبتی متغیر فرد همیشه آماده است چون نمی تواند پیش بینی کند؛ پس همیشه سطح پاسخش را تا حدی بالا نگه می دارد .
از این برنامه ها در تربیت کودکان هم می توان استفاده کرد این برنامه ها در ابتدا برای شکل دادن رفتار در کودک خوب است ؛ اما در ادامه باید کم کم حذف شود و رفتار را به دلیل خود آن انجام دهد نه پاداش .
شکل دهی رفتار ، در این مورد از شرطی سازی عامل هم استفاده کرده اند . مثل روانشناسی حیوانات سیرک یعنی رفتارهایی را که در جهت هدف نهایی است به مرور و کم کم تقویت می کنند
از این مورد در شکل دهی رفتار کودکان هم می توان استفاده کرد . لازم نیست از همان ابتدا تمام رفتار را یاد داد می توان گام به گام تا شکل گیری کامل رفتار کودک را تشویق کرده و به سمت هدف سوق داد .
نظریه یادگیری اجتماعی:
«باندورا»معتقد است بخشی از یادگیری ها ناشی از مشاهده سوالات . )الگوگیری( این مورد چند شرط دارد یکی اینکه آن فرد حتما الگو باشد و کسی که می خواهد یاد بگیرد او را به عنوان الگو قبول داشته باشد .
این نظریه ، فرضیه قبلی که فرد برای ارضاء نمونه پرخاشگری باید در معرض آن باشد تا ارضا شده و دیگر پرخاشگر نباشد را رد کرد . نوعی دیگر از یادگیری با در نظر گرفتن مباحث شناختی مطرح می شود . مثلا این که در شرطی سازی عامل فرد عملی را انجام می دهد به دلیل این است که کنترل دارد یعنی فرد باید باور داشته باشد که رفتار خود اوست که تعیین کننده پیامد است . پس مرتبط است با عوامل شناختی
در مورد شرطی سازی کلاسیک هم این که یک محرک شرطی چقدر بتواند پاسخ را پیش بینی کند مرتبط با عواملشناختی است یادگیری پیچیده مرتبط با نقشه های شناختی در ذهن .
یادگیری از راه بینش : تایید یادگیری پیچیده با آزمایش بر شامپانزه ها . عمومی  ای را در قفس گذاشتند و خارج قفس چند موز بود درون قفس چوب کوتاه و بیرون آن چند چوب بلند بود . شامپانزه متوجه شد با چوب کوتاه نمی تواند به موز برسد ناگهانی و بدون آزمون و خطا از چوب کوتاه برای رسیدن به چوب های بلند استفاده کرد و به موز رسید . در واقع راه حل مساله ناگهانی ظاهر می شود و این فراتر از شرطی سازی است و مرتبط با یادگیری پیچیده و عوامل شناختی در زهن اوست پس توانمندی شناختی دارد.

– نظریه روانکاوی فروید:

قبل از قرن 19 تأکید بر روی جنبه جسمی بیماری ها بود.با ایجاد بعضی اختلالات مثل هیستری)مشکلاتی مثل فلجی و تشنج با وجود سلامت فیزیولوژیک( جنبه روانی هر بیماری نیز اهمیت پیدا کرد.
فروید اولین بار هیستری را به عنوان یک بیماری روانی مطرح کرد.او توانایی «شارکف» در هیپنوز بیمار و درمان موقت این مشکل را قبلاَ مشاهده کرده بود ولی به دنبال یک راهکار اساسی بود.
فروید به همراه بروئر)استاد خود( تحقیقاتی را بر روی یک بیمار به نام «آنا-او» – که پس از مرگ پدرش از مشکلات هیستری رنج می برد – شروع کردند.
آن ها از او خواستند که راجع به تجربیات عاطفی و هیجانی اش حرف بزند و مشاهده کردند در حین بازگویی این احساسات، او دچار برانگیختگی هیجانی و احساسی می شود و پس از فروکش کردن این هیجانات، علایم هیستری او کاهش می یابد.

نتایج مهم این پژوهش:
1.هیجانات ناخوشایند )خاطرات و نمونه دردناکی که برای فرد سوالات افتاده( به قسمتی از ذهن منتقل شده و آنجا سرکوب می شوند.که فروید آن قسمت را ناخودآگاه نامید.
2. .هیجانات ابراز نشده باعث بروز بیماری می شوند.))آن جایی که زبان از بیان دردهای درونی باز می ماند؛بدن زبان می گشاید!!(( ولی اگر این هیجانات سرکوب شده بیان شوند )از ناخودآگاه به خودآگاه منتقل شوند( علایم بیماری کاهش می یابد .
چهار زمینه اصلی روانکاوی:غرایز اصلی – انگیزش ناخودآگاه – جو روانی – مدل انرژی
فروید با وجود اینکه بسیار متأثر از داروین بود ولی باور داشت که غریزه فقط برای حیوانات مطرح است نه انسان.
فروید برای انسان سایق)Drive( را تعریف کرد. که علاوه بر غریزه مسیر ارضای آن نیز مشخص است.
2 درایو)غریزه( اصلی:
زندگی )جنسی( : آن را لیبیدو یا زیست مایه نامید .
مرگ )پرخاشگری( :آن را تاناتوس نامید.
ارضای این دو غریزه به 2 دلیل میسر نیست:
شرایط محیطی و واقعیات)گرسنه هستی ولی غذا نیست(.
شرایط و اصول اخلاقی اجتماع و فرهنگ)نمونه سوالات روانشناسی عمومی هستی ولی ماه رمضان است(.

عدم ارضای غرایز ایجاد تعارض می کند و تعارض ایجاد اضطراب می کند. و روانشناسی برای کاهش فشار آن ها را در ناخودآگاه قرار می دهد و این همان انگیزش ناخودآگاه است.
موضوعات تعارض آمیزِ منتقل شده به ناخودآگاه به شکل های مختلف بروز می کند. مثل رویاها یا بیماری ها و مشکلاتی از قبیل فراموشی مکرر، اشتباهات لپی، تغییر دایمی کارو… که اصلا اتفاقی نیست.
روش های کمک به بروز ناخودآگاه:
– تعبیر آزاد)فرد هر مطلبی که به ذهنش می رسد،بیان کند(
– تحلیل رویا ها
– تست های فرافکنی)تعبیر متفاوت هر فرد از یک لکه(