جزوه تصمیم گیری در مسائل مالی
این توضیح میدهد که چرا بسیاری از مردم پست مدرنیسم را انتقادی تجربه میکنند، اگرچه همانطور که عکس نشان میدهد، میتواند در هنر و تخیلی که مجوز میدهد بازیگوش و خلاق باشد.
براندازی مفروضات بنیادی مدرنیسم اغلب به اتهام نیهیلیسم منتهی میشود، اگرچه هدفی که اغلب ادعا میشود رهایی نوع بشر از کل ذهنیتها و شیوههای هژمونیک است.
از قضا پست مدرنیسم زمانی که قواعد جدیدی برای رفتار ابداع می کند که اخلاق پست تصمیم گیری را بر اهداف مدرن خود قرار می دهد، هژمونی خاص خود را به نمایش می گذارد.
کسانی که دیدگاه پست مدرنیستی را اتخاذ می کنند، مانند کسانی که طرفدار امر نمادین هستند، به واقعیت قابل تعریف عینی اعتقاد ندارند. از نظر معرفتشناختی، برای آنها دانستن در بهترین حالت امری ضعیف است که دستخوش بازنگری بیوقفه است. در بدترین حالت غیرممکن است، یک واهی، یا یک تقلب آشکار.
بر اساس ایده های وام گرفته شده از فلسفه پساساختاری و نظریه ادبی، پست مدرنیست ها بر این باورند که از آنجایی که زبان نمی تواند معنا را که همیشه و همه جا سرگردان است، تثبیت کند، باید از جستجوی حقیقت دست برداریم و به همه ادعاهای دانش مشکوک باشیم.
این ایدهها با ایدههایی که توسط فیلسوفان انتقادی مکتب فرانکفورت، تئودور آدورنو، ماکس هورکهایمر، و هربرت مارکوزه در آلمان پس از جنگ جهانی دوم ترویج شد، همگرا شد. ایدههایی از این رشتههای کاملاً متفاوت در دیدگاه پستمدرن تئوری سازمان تنیده شدند. برخی از آنها در اینجا مشخص شده اند، که با مهم ترین آنها شروع می شود.
پروژه روشنگری، اسطوره پیشرفت و روایت بزرگ
پست مدرن ها به طعنه از جاه طلبی های مدرنیستی برای جایگزینی عقل به جای خرافه به عنوان پروژه روشنگری یاد می کنند. کنایه آنها به استفاده از ارزش ها و آرمان های روشنگری برای مشروعیت بخشیدن به تحمیل ایدئولوژی غربی به بقیه جهان (پروژه آن) اشاره دارد. به دنبال رهبری منتقدان سرسخت این شیوه ها، ایده پیشرفت به یک هدف محبوب تبدیل شد.
در سال 1932، مونتاگ دیوید ادر، پزشک انگلیسی، مقاومت خود را در برابر ایمان مدرن به پیشرفت مستمر بشر با نام بردن از پیشرفت به عنوان یک اسطوره نشان داده بود. مانند مواردی که در زمان استعمار اتفاق افتاد.
اسطوره خواندن پیشرفت به این معناست که شخصیت آن را بهعنوان دگم مبتنی بر تبلیغات آشکار کند، نه محصول حقیقت علمی که توسط شواهد عینی تأیید شده است، همانطور که مسائل مالی ادعا میکنند.
تصمیم گیری ژان فرانسوا لیوتار، فیلسوف و نظریهپرداز ادبی فرانسوی، در شرایط پسامدرن، پروژه روشنگری و اسطوره پیشرفت را به حمایت از یک روایت بزرگ متهم کرد، روایتی که از لحاظ فکری و سیاسی تمامیتخواهانه است، زیرا خط داستانی مدرنیستها را برای توجیه ارائه میکند. سرسپردگی به عقل به این دلیل که پیشرفت می آورد، ثروت می آفریند، ما را آزاد می کند و حقیقت را آشکار می کند.
حتماً به حروف بزرگ پست مدرنیست ها توجه داشته باشید تا بر قدرت ادعایی ایده های مدرنیستی که به آنها جزوه تصمیم گیری در مسائل مالی می کنند تأکید کنند. از نظر لیوتار، دانش و تصمیم گیری پیوند تنگاتنگی دارند زیرا نهادهایی مانند آموزش، تجارت و دولت بر اساس دانش تخصصی ایجاد میشوند که به نوبه خود روشهای خاصی از تفکر و عمل را مشروعیت میبخشد.
برای مثال، دانشگاهها اشکال خاصی از دانش (بهویژه علمی) را ارائه میکنند و کسبوکارها از هنجارهای غالب مدیریت (اغلب برای به حداکثر رساندن سود) استفاده میکنند، که انتظار میرود دانشجویان و کارمندان با آنها مطابقت داشته باشند. بنابراین، روایت بزرگ مدرنیسم، جاهطلبی برای ایجاد دانش و نهادهایی را میپوشاند که منافع برخی را نسبت به منافع غیرقابلظنین مسائل مالی ارتقا میدهد.
بازی های زبان و زبان
دیدگاه مدرنیستی به زبان، به شواهدی که امروزه نیز وجود دارد، مدعی است که زبان منعکس کننده واقعیت است. کلمات معانی خاص خود را به دلیل برخی پیوندهای اساسی بین کلمات، معانی و چیزها دارند.
فردیناند دو سوسور، زبانشناس سوئیسی، این دیدگاه را با نظریه انقلابی خود در مورد زبان براندازی کرد. در نظریه سوسور، هیچ ارتباط طبیعی یا ضروری بین کلمات (به عنوان دال) و مفاهیم چیزهایی که به آنها اشاره میکنند (آنچه مدلول است) وجود ندارد. رابطه آنها خودسرانه است.
به عنوان مثال، کلمات زیادی را در نظر بگیرید که به معنای یک موجود پرنده پردار هستند. انگلیسی از bird استفاده می کند، دانمارکی fugl، فرانسوی oiseau و غیره را پیشنهاد می کند. از نظر سوسور، معنای یک کلمه با موقعیت آن نسبت به سایر کلمات در ساختار زبان به دست میآید.
این فرض حاکی از آن است که هر زمان که یک کلمه با کلمه جدیدی روبرو شود، معنای آن تغییر خواهد کرد.
جفت شدن خودسری زبان با معنای دائماً در حال تغییر کلمات، به این معناست که ساختار پشتیبان زبان ناپایدار است، ایده ای که مستلزم حرکت جهت گیری فرد از قطب ثبات به قطب تغییر است.
این ایده بر رشتههای دیگری غیر از زبانشناسی و نظریه ادبی تأثیر گذاشت، زیرا ساختارگرایی در علوم اجتماعی تا حدی از این ایده که ساختارهای اجتماعی از همان قوانین حاکم بر زبان پیروی میکنند، نشأت میگیرد.
نظریه سوسور سوالاتی را مطرح کرد که ذهن را تغییر میدهد: آیا با توجه به بیثباتی زبان، ساختار زبان یا هر چیز دیگری برای آن موضوع وجود دارد؟ انکار ساختار قدرت تثبیت جامعه را دارد که پساساختارگرایی را وارد نظریه ادبی کرد و نظریه سوس سور را با ایده هایی که در پست مدرنیسم دمیده شده بود ترکیب کرد.
ایده سوسور مبنی بر اینکه ساختار زبان (langue، در فرانسوی) با جریان روابط بین کلمات در حال استفاده تغییر میکند (مشروط)، استعاره لودویگ ویتگنشتاین فیلسوف آلمانی از بازیهای زبانی الهام گرفته شده است. قواعد زبان بر اساس جوامعی که از آنها استفاده می کنند متفاوت است.
نحوه استفاده از زبان و نحوه پاسخ شما به اظهارات دیگران بسته به بازی زبانی که انجام می دهید مسائل مالی است.
به عنوان مثال، اتخاذ دیدگاه مدرن، نمادین یا پست مدرن در نظریه سازمان، شما را در یک بازی زبانی متفاوت قرار می دهد که ایده ها و روش های مختلف نظریه پردازی سازمان ها را ترویج می کند، و البته مجلاتی را تعیین می کند که در آن ایده های مختلفی خواهید یافت. مورد بحث و بررسی قرار گرفت و دانشگاه هایی که حامیان خود را استخدام می کنند.
پایبندی به یک بازی زبانی می تواند برقراری ارتباط با افراد جامعه دیگر را دشوار کند و جابجایی غیر قابل تأمل بین بازی های زبانی می تواند سردرگمی قابل توجهی ایجاد کند.
از جنبههای مهم، یکی از فرصتهایی که در مطالعه تئوری سازمان با آن مواجه میشوید، یادگیری چند بازی زبانی مختلف به طور همزمان است.
یادگیری نحوه عملکرد بازی های زبانی و نحوه حرکت راحت بین آن ها هنگام کار در تیم های متقابل به شما کمک خواهد کرد. یا فراتر از مرزهای ایجاد شده توسط جوامع دیگری که به آنها ملحق می شوید یا با آنها روبرو می شوید اما باید از تصمیم گیری هایی که در میان جوامع مختلف به وجود می آید و تأثیرات قدرت نهفته در آنها آگاه باشید.
ادعاهای حقیقت، قدرت/دانش و صدا دادن
با پیروی از مفهوم بازی های زبانی ویتگنشتاین، لیوتار حقایق علمی را به عنوان توافقات درون جوامع دانشمندان برای واقعی دانستن برخی ادعاها تفسیر کرد.
او به این نتیجه رسید که هیچ حقیقتی نمی تواند وجود داشته باشد، فقط ادعای حقیقت دارد. کسانی که حق دارند تصمیم بگیرند که کدام ادعای حقیقت مورد احترام قرار گیرد، توانایی تسلط بر جامعه و بازی زبانی آن را دارند.
با این حال، لیوتار جزوه تصمیم گیری در مسائل مالی کرد که ادعاهای حقیقت زمانی از بین میروند که ادعاهای دیگر، به طور گستردهتر پذیرفته شدهتر مطرح میشوند، یا زمانی که جامعه دیگری درگیر میشوند. در این دیدگاه، هیچ حقیقتی نمی تواند برای مدت طولانی دوام بیاورد.
اگر توزیع کنونی قدرت در یک جامعه، مجموعه دانشی را که در اختیار دارد به عنوان حقیقت تعیین کند، وقتی توزیع قدرت تغییر میکند، حقیقت تغییر میکند.28 از این منظر، مقاومت در برابر تغییر توسط قدرتمندان فعلی را میتوان در قالب تمایل به تغییر درک کرد. ارزش واقعی ادعاهای خود را حفظ کنید.
هنگامی که این گزاره را که قدرت در ایجاد دانش دخیل است را پذیرفتید، به راحتی می توانید نگرانی لیوتار را در مورد استفاده از قدرت برای ساکت کردن یا حذف کسی از یک جامعه درک کنید.
او خاموش کردن مخالفان را یک عمل توتالیتاریسم میداند و خاطرنشان میکند که این امر نیز زمانی اتفاق میافتد که جامعه هیچ رویهای برای ارائه یا درگیر شدن با آنچه متفاوت است نداشته باشد.
او مدعی شد که اگر مسائل مالی و ایدههای مختلف مسکوت بماند، راههای جدیدی برای تفکر یا عمل یک جامعه وجود نخواهد داشت. بنابراین، صدا دادن به سکوت پادزهری برای تمامیت خواهی است.
این باور که آزادی بیان، توتالیتاریسم را دفع می کند، یکی از دلایلی است که چرا بسیاری از نظریه پردازان انتقادی و برخی پست مدرنیست ها از دموکراسی حمایت می کنند و از کثرت گرایی دفاع می کنند.29 با این حال، بسیاری از پست مدرنیست ها استدلال می کنند که، در شکل گیری یک جاه طلبی مشترک برای سرنگونی گرایش های توتالیتر، تصمیم گیری شما در خطر هستید. ایجاد یک روایت بزرگ جایگزین که به جای سرنگونی خود امتیاز، فقط به یک گروه متفاوت امتیاز می دهد.
در نتیجه آنها خواستار ایجاد متون متعدد و تحمل همه تفاسیر متفاوت از آنها به عنوان راهی به سوی رهایی هستند.
گفتمان و شیوه های گفتمانی
عقاید لیوتار در مورد خاموش کردن اپوزیسیون از طریق آثار فیلسوف و نظریهپرداز اجتماعی فرانسوی میشل فوکو که تأثیرات اعمال قدرت از طریق هنجارگرایی را بررسی کرد، بازتاب مییابد.
فوکو استدلال کرد که دانش تایید شده ابزار اصلی برای اعمال قدرت است، زیرا تصمیم گیری در مورد اینکه چه کسی می تواند صحبت کند و چه چیزی می تواند گفت، تعیین می کند که چه چیزی به عنوان رفتار عادی تلقی می شود. نهادینه شده است.
فوکو تاریخ بیمارستانهای روانپزشکی و زندانها را مطالعه کرد تا بررسی تصمیم گیری کند که چگونه روانپزشکی و مددکاری اجتماعی دستهبندیهای مفهومی جنون و بزهکاری را ایجاد کردند که افراد برای درمان سازمانی در آنها طبقهبندی میشوند.
او ادعا کرد که با تبدیل جنون و بزهکاری به مشکلاتی که جامعه باید به آنها رسیدگی کند، روانپزشکان و مددکاران اجتماعی موقعیت های اجتماعی قدرتمند خود را ایجاد کردند که از طریق آن می توانند افراد مسائل مالی را زندانی یا کنترل کنند تا از جامعه در برابر آنها محافظت کنند.
فوکو به طور مشابه به بررسی تاریخ نقد ادبی، روانشناسی پرداخت. روانکاوی، جامعه شناسی، انسان شناسی، جرم شناسی، علوم سیاسی و اقتصاد. او از این مطالعات نتیجه گرفت که جوامع مدرن غربی اختیار تعیین هنجارهای اجتماعی را به علوم انسانی تفویض کرده اند. فوکو استدلال کرد که در فرآیند طرح و پاسخ به سؤالاتی در مورد اینکه چه چیزی عادی است، علوم انسانی پیوندی بین قدرت و قدرت ایجاد کرد.
فرایند تصمیم گیری در مسائل مالی
از آنجایی که دانش تولید شده توسط رشتههای دانشگاهی برای دستهبندی، کنترل و در برخی موارد زندانی کردن کمتوانترین اعضای جامعه استفاده میشود، دانش و قدرت واقعاً یکسان هستند. ما نباید آنها را به عنوان دو چیز، بلکه به عنوان یک چیز در نظر بگیریم.
قدرت/دانش از طریق شیوههایی اعمال میشود که در گفتمان به وجود میآیند تا آنچه را که عادی تلقی میشود، تنظیم کند. به گفته فوکو، شیوههای گفتمانی از زبانی مانند آنچه در اصطلاحات دانشگاهی یا اصطلاحات فنی مورد استفاده در صنعت یا بسیاری از شاخههای حکومت یافت میشود، سرچشمه میگیرد.
آنها ارتباط نزدیکی با بازی های زبانی ویتگنشتاین دارند، گرچه بر موضع هنجاری قوی تری دلالت دارند، زیرا همانطور که فوکو و دیگران اشاره می کنند، بدون آگاهی از شیوه های گفتمانی، افراد ناتوان نمی توانند از خود دفاع کنند. مفهوم جزوه امور مالی بین الملل از زبان شناسی پساساختارگرا پدید آمد.
فهرست مطالب